2
دکتری روابط بین الملل دانشگاه تهران، تهران، ایران
10.22054/jrgr.2024.80723.1090
چکیده
نظریهپردازی در روابط بینالملل تا حد زیادی به مباحث فلسفی مرتبط با ماهیت انسان گره خورده است. یکی از نگاههای انسانشناسانه که تحت تاثیر تقویت گرایش به نظریات غیرغربی و افزایش قدرت چین بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته متعلق به سنت فکری کنفوسیوسی است. در این مقاله تلاش شده به این پرسش پاسخ دهیم که چه تفسیری از ماهیت انسان در سنت کنفوسیوسی ارائه شده و این تفسیر تا چه حد در نگرش و کنش های دولت چین در نظام بینالملل ظهور و بروز یافته است. استدلال مقاله این است که در سنت کنفوسیوسی انسان موجودی ماهیتاً اخلاقی و ارتباطی فرض میشود به این معنا که خیرخواهی به مثابه یک فضیلت اخلاقی ریشه در ذات انسان دارد و موجودات بشری در بستر روابط، تعاملات و نقشهای اجتماعی به وجود و کارکرد این فضیلت آگاهی یافته و لاجرم آن را در تصمیمات و کنشهایشان تحقق میبخشند. رگههای از آموزه خیرخواهی به عنوان برآیند روایت انسانشناسانه سنت کنفوسیوسی با دو معنای عشق به دیگری و مسئولیت پذیری در سیاست خارجی چین قابل پیگیری است و سبب برجسته شدن مؤلفههایی چون پرهیز از جنگ، پرهیز از مداخله گرایی و مسئولیتپذیری محدود و محتاطانه شده است. این تحقیق در زمره مطالعات کیفی قرار دارد و با رجوع به اسناد و منابع کتابخانهای به گردآوری دادهها مبادرت ورزیده است.